توهین بی شرمانه مستقلآنلاین به اصحاب پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ و مسلمانان مجاهد و مقاوم غزه
توهین بی شرمانه مستقلآنلاین به اصحاب پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ و مسلمانان مجاهد و مقاوم غزه
به گزارش انواروب، کانال تلگرامی روزنامه مستقل (مستقل آنلاین) (https://t.me/mostaghelonline/110849)با سردبیری علی نظری در اقدامی وحدتشکن و تفرقهانگیز اقدام به نشر مطلبی توهینآمیز علیه حضرت خالد بن ولید ـ رضی اللهعنه ـ صحابه بزرگوار رسول خدا ـ صلیالله علیه وسلم ـ و مسلمانان مجاهد و مقاوم غزه و فلسطین نموده است.
این کانال با ابراز خوشحالی از خبر تخریب مسجد حضرت خالدبن ولید رضی الله عنه در نواز غزه توسط رژیم جنایتکار اسرائیل، این خبر را با تیتری دروغین و توهین آمیز بازنشر کرده است.
🔺 کانال مذکور با اشتراکگذاری فیلم تخریب مسجد خالدبن ولید در غزه (توجه بفرمایید که آرامگاه حضرت خالد در غزه نیست، بلکه مسجدی به نام حضرت خالد بن ولید در غزه است و توسط اشغالگران تخریب شده است.) با تیتر (گور خالدبن ولید در غزه توسط ارتش اسرائیل نابود شد) منتشر کرده و در توضیح این خبر، ادعاهایی بی اساس و دروغین مطرح کرده است.
🔺 این کانال نوشته است: «خالد بن ولید را میشناسید؟ جلادی که به فرمان او در یک شبانه روز هفتاد هزار ایرانی گردن زده شدند! خالد بن ولید فرمانده سپاه اعراب در جنگ با ایرانیان، قسم خورد که اگر شهر را فتح کنم، جوی خون راه میندازم، و با این خون، گندم آسیاب میکنم، و آز آن نان میخورم!
بیست هزار ایرانی را در یک روز سر بریدند تا جوی خون راه بیوفتد، ولی چون خون جاری نمیشد، یکی از یاران خالد به او گفت؛ همه جهانیان را نیز گردن بزنی خون جاری نخواهد شد، پس بهتر است خون آنان را با آب درآمیزی... پس خالد دستور داد که اسیران را بیاورند و در رود گردن زدند، و سه روز لشگر هشتاد هزار نفری اعراب وحشی با آسیابی که از خون ایرانیان تهیه شده بود، نان میخوردند!!
این کانال جسارت را از این فراتر برده است و مسلمانان مجاهد و مقاوم غزه را بتپرست و مساجد آن را بتکده نامیده و نوشته است: «امروز "خالد بن ولید" برای فلسطینیان از چنان عزت و احترامی برخوردار است که بت کده را بنام او نامگذاری میکنند!»
اما اصل ماجرا چیست و آیا حضرت خالدبن ولید دست به چنین اقدامی در ایران زده است؟
این روایت کذایی را ابن جریر طبری در تاریخ خود معروف به «تاریخ طبری» به نقل از سیف بن عمر آورده است.
در جلد چهارم تاریخ طبری که توسط «ابوالقاسم پاینده» ترجمه شده است، در مبحث نبرد «اُلّیس» میخوانیم:
«جاپان، عبدالاسود و ابجر را برد و پهلوی سپاه گماشت. جنگی سخت افتاد... خالد گفت: خدایا نذر میکنم اگر بر آنها دست یافتم، چندان از آنها بکشم که خونهایشان را در رودشان روان کنم.
آنگاه خداوند عز و جل مغلوب مسلمانانشان کرد و خالد بگفت منادی وی میان مردم ندا دهد: «اسیر بگیرید، اسیر بگیرید. هیچ کس را نکشید مگر مقاومت کند.» سواران گروه گروه از آنها را به اسارت گرفته بودند، میآوردند و خالد کسانی را معین کرده بود که گردنشان را در رود میزدند و یک روز و شب چُنین کرد.
اما قعقاع و کسانی همانند وی گفتند: «اگر مردم زمین را بکشی خونشان روان نشود... آب بر آن روان کن تا قسم خویش را به انجام برده باشی» بر رود آسیابها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود، قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند، آرد کردند.» (طبری، ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، جلد 4 ، صفحه 1493 و 1494)
این، خلاصهای از روایت طبری در مورد اتفاق مذکور است.
اما آیا صرف بودن یک روایت در کتب تاریخ دلیل بر صحت آن است؟
برای یافتن پاسخ این سوال بهتر است به خودِ کتاب تاریخ طبری مراجعه کنیم. ابن جریر در صفحه پنجم جلد اول تاریخ خود میگوید:
«بینندۀ کتاب ما بداند که بنای من در آنچه آوردهام و گفتهام بر راویان بوده است و نه حجت عقول و استنباط نفوس، به جز اندکی، که علم اخبار گذشتگان به خبر و نقل به متاخران تواند رسید، نه استدلال و نظر، و خبرهای گذشتگان که در کتاب ما هست و خواننده عجب داند یا شنونده نپذیرد و صحیح نداند از من نیست. بلکه از ناقلان گرفتهام و همچنان یاد کردهام.» (https://anvarweb.net/) (طبری، ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، جلد 1، صفحه5)
این، نظر خود طبری در مورد کتاب اوست. اینکه تمام نوشتههای کتاب او الزاماً صحیح و مورد اعتماد نیست، بلکه او هر چه را از دیگران شنیده، بدون توجه به صحت و سقم و راست و دروغ آن، نقل کرده است.
دارالقرآن و السنة فرزنه, [29/06/1404 01:13 ب.ظ]
حال ببینم نظر محققین در مورد روایات طبری و خصوصا روایت مذکور چیست؟
(https://anvarweb.net/)خوشبختانه تاریخ طبری از آنجا که برای تاریخنویسان و محققین از اهمیت ویژهای برخوردار است، روایات آن تخریج شده و به دو قسم «صحیح» و «ضعیف» تحت عنوان «صحیح تاریخِ الطبری» و «ضعیف تاریخِ الطبری» تقسیم بندی شده است.
ما ابتدا نگاه میکنیم که آیا این روایت در قسمت «صحیح تاریخ طبری» وجود دارد یا خیر.
در صحیح تاریخ طبری و در بحث «نبرد اُلّیس» هیچ خبری از این روایت عجیب نیست. حال آنکه این روایت در جلد 8 ضعیف تاریخ طبری با شرح و بسط بین صفحات 114 تا 117 آمده است.
▫️اما چرا این خبر ضعیف است؟
راوی این خبر «سیف بن عمر» است و به گفته محققین روایات سیف بن عمر غیر قابل استناد است.
در کتاب «تهذيب الكمال فی اسماء الرجال» که یکی از مهمترین کتب رجال است در مورد سیف بن عمر آمده است:
سیف بن عمر تمیمی بُرزُجی:
▪️یحیی بن معین در موردش میگوید: راویاتش ضعیف است. به پشیزی هم نمیارزد.
ابوحاتم میگوید: روایاتش ترک شده است.
▪️ابوداوود میگوید: روایاتش ارزشی ندارد.
▪️امام نسائی و دارقطنی در موردش میگویند: ضعیف است.
▪️ابوحاتم حبان میگوید: روایات دروغ را نقل میکند.
▪️حتی برخی گفتاند: خودش روایت درست میکند.
▪️ابن حبان و حاکم نیشابوری میگویند: سیف بن عمر متهم به الحاد و بیدینی بوده است.
(المزي، جمال الدين، تهذيب الكمال فی اسماء الرجال، صفحات 326 تا 327 )
🔴 حال قضاوت با شما، آیا میشود بر روایت چین کسی اعتماد کرد و به آن استناد جُست؟